این در شرایطی است که باید پذیرفت،از آنجا که از سویی ایجاد تشکل واحد از تشکلهای متفرق و جدای از هم و حرکت به سوی تشکیل شبکههای ملی و کشوری نوعی توانمندسازی محسوب میشود و از سوی دیگر یکی از وظایف وزارت رفاه، سازمان بهزیستی و بهطور کلی بخشهای حاکمیتی، توانمندسازی تشکلهای غیردولتی مرتبط با حوزه آنها ست تا جایی که حتی ردیف بودجهای هم برای آن دارند، لذا حمایت و تسهیل گری درخصوص ایجاد چنین تشکلهایی در سطح ملی، از وظایف بخش حاکمیتی محسوب میشود.
درشرایطی که ماحتی به اسامی واطلاعات اولیه 307 تشکل موجود در حوزه معلولان دسترسی نداریم-به جزتعداد بسیار اندکی که در سایت بهزیستی موجود است-وبهزیستی نیز همکاری مناسبی در این خصوص ندارد، چگونه میتوان ازوظیفه بسترسازی وتسهیلگری حاکمیت چشم پوشی کرد. یکی از ساز وکارهایی که برخی از دوستان، برای تشکیل شورای هماهنگی تشکل های غیردولتی معلولان مطرح کنند ایناست که همه تشکلهای موجود معلولان به شهری مثل تهران دعوت شوندو طی یک همایش یک یا 2 روزه انتخابات انجام ومثلا هیأت رئیسه وکارگروههای تخصصی انتخاب گردند.
با این فرض لجستیک این سازوکار، نظیر تهیه سالن همایش مناسب، تامین هزینه بلیت هواپیما، تامین محل اسکان موقت وسایر ملزومات، که هزینههای زیادی در بر خواهدداشت، قطعا جزو تسهیلات و حمایتهایی است که درقالب توانمندسازی تشکلها ازوظایف بخش دولتی است.
مسئله مهم دیگر ایناست که اساسا دعوت مسئولان تشکلهای معلولان شهرهای دیگر، درصورتیکه با دعوتنامهای به امضای یک مقام عالیرتبه دولتی حوزه معلولان نباشد، به لحاظ عملی واجابت دعوت، بسیار مشکل وشاید غیرممکن باشد و بالاخره درصورتیکه دوستان مدعو، در تبادل نظر خود به ساختاری برسند که در ساختارهای کلیشهای موجود نگنجدویا خواستارتعریف جایگاه قانونی خاصی برای تشکیلات خود باشند و نیاز به اظهار نظر هیأت محترم دولت، یا مراجع قانونی دیگر باشد،کدام وزارتخانه یاسازمان باید این ارجاعات را تسهیل یا از آن دفاع کند.با این همه آیا باز هم نیازی به بسترسازی، حمایت وتسهیلگری دولتی نیست؟
در فرمایشات دیگر رئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان 2 نکته توجه حقیر را جلب کرد.
اول آنکه: جناب آقای محمود نژاد در بخش دیگری از فرمایشاتشان، اشاره به تفکری در وزارت رفاه کردهاند که از شورای هماهنگی معلولان بدون حضور دولت بیم دارد. ظاهرا جناب آقای محمود نژاد توجه نکردهاند که این شورا بر فرض تحقق بسترها و پیش نیازهایش، قرار است از وضعیت عدمبه وجود و حدوث برسد.
حال اگر وزارت رفاه از تشکیل مستقل این شورا هراس داشته باشد چه دلیلی دارد شورایی را که هیچ گاه در تاریخ معلولان کشور موجود نبوده است از موضع عدمی خارج سازد و به آن عینیت ببخشد. آیا با فرض درستی سخن ایشان، عاقلانهترین کار برای وزارت رفاه عدمحمایت از تشکیل شورا و ادامه روند موجود نیست. آیا این نوعی فرافکنی و آدرس غلط دادن نیست ؟!
دوم آنکه: دربخش دیگری، رئیس محترم انجمن دفاع از حقوق معلولان به عدمحمایت وزیر محترم رفاه از سازمانهای مردم نهاد معلولان و نیزعدمبازدید از این سازمانها، انتقاد کرده است.
بهنظر میرسد جناب آقای محمودنژاد کملطفی کردهاند و به مصداق من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق اتفاقا انصاف حکم میکند از حضور وزیر محترم رفاه در مراسم معلولان ودیدار باتشکلهای غیردولتی معلولان (که در طول تاریخ تشکیل وزارت رفاه بیسابقه بوده است)، تشکیل کارگروه معلولان شورایعالی رفاه، ایجاد تحرک وامید دربخش تشکلهای غیردولتی معلولان از طریق مشاور محترم ایشان وبالاخره حمایت وتسهیلگری در تشکیل شورای هماهنگی معلولان، تشکر کنم.